کد مطلب:141856 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:153

حمایت علی اکبر از امام
در روز عاشوراء هنگامی كه علی اكبر وارد میدان كربلا شد. مردی فریاد برآورد: «ای علی! تو با امیرالمؤمنین (یزید) نسبت خویشاوندی داری و ما قصد ملاحظه و مراعات حال خویشان او را داریم، اگر بخواهید شما را امان می دهیم» آن حضرت پاسخ فرمودند: «ان قرابة رسول الله احق ان ترعی؛ [1] مراعات خویشاوندی رسول خدا به حقیقت نزدیك تر است».

درسی كه می توان گرفت: در تاریخ ثبت است كه پیش از اسلام فرزندان «عبد شمس» (بنی امیه) كینه دیرینه ای نسبت به «بنی هاشم» داشته اند. هنگام ظهور اسلام،


قرآن كریم عصبیت را با صراحت خطا دانسته، دوستی و دشمنی مسلمانان را بر هر جهتی صحیح و میزانی قویم استوار ساخت: «(قل ان كان ابائكم و ابنائكم و اخواتكم و ازواجكم و عشیرتكم و اموال اقترفتموها و تجارة تخشون كسادها و مساكن ترضونها احب الیكم من الله و رسوله)؛ [2] ای پیامبر! بگو آیا پدرانتان و فرزندانتان و برادران و همسران و خویشان و اموالی كه اندوخته اید و تجارتی كه از كسادش می ترسید و خانه هایی كه به آن خشنود هستید، نزد شما محبوب تر از خدا و رسول اوست؟ اگر این گونه است صبر كنید تا عذاب بر شما نازل شود».

قرآن به صراحت آنها را كه بی چون و چرا از بزرگان قوم خود تبعیت كرده و توجهی به رضای خداوند نداشته اند، مورد مؤاخذه قرار داده است. [3] .

پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله بین مسلمین عقد اخوت و برادری برقرار ساخت و قرآن، مؤمنان را از هر قوم و طائفه ای برادر شمرد: «(انما المؤمنون اخوة فاصلحوا بین اخویكم)؛ [4] اهل ایمان همگی برادرند پس در حین اختلاف بین آنها صلح برقرار سازید» مع الأسف بعد از نبی اكرم، بیماری های جاهلیت دیگربار عود كرد و عصبیت و قومیت، جایگزین خدا و رسول، حق و باطل، دیانت و وفا شد، بر مبنای این انحراف است افرادی كه دارای صفات بنی امیه هستند، به علی اكبر از خدا و دین نمی گویند، تنها او را به سبب قرابت به خلیفه ارج می نهند و امان می دهند؛ ولی آن بزرگ مرد كه روحیه رسول اللهی دارد دست رد به سینه جاهلان زد و مراعات رسول و مقررات اسلامی را، میزان حق دانست و به گفته آنها كه بر مبنای سنت قبیله ای جاهلی و پیوندهای قومی می نگرند اعتنا نكرد.

امروزه باید به بی ثباتی و سستی افكار متحجرمآبانه «ناسیونالیستی» و


«تخریب گرایی» كه چون بت به آن می نگرند اعتراف كرد، و آنها را چون خرافه جاهلیت نگریست كه صدها سال پیش متحجرگرایان به آن سمت و سو نظر داشته اند. شكی نیست كه احزاب و گروهای آنها معیار حق و باطل نیستند؛ بلكه هر حزب و گروه را باید بر مبنا و میزان حق (قرآن و سنت) سنجید و به آن ارج نهاد. فاطمه زهرا علیهاالسلام آن گروهی را كه ادعای شورا به سر داشتند و خلافت وصی رسول را انكار كردند، حزب شیطان دانست: «افبحزب الشیطان تخوفنی یا عمر! [5] ای عمر! آیا مرا به حزب شیطان می ترسانی».

اگر كسی به حقیقت مسلمان باشد، اقوال و رفتار خود را بر مبنای اسلام استوار می كند، خواه مخالف حزب او یا موافق باشد؛ اگر كسی به استوار ساختن اسلام در جامعه می اندیشد، باید به او به دیده برادری نگریست و اگر جز این باشد و در جبهه كفر قرار گیرد، باید حساب خود را از او جدا ساخت و حمایت و حراست را تنها بر مبنای حق استوار ساخت.


[1] ترجمة الحسين ابن عساكر، ص 227.

[2] توبه، آيه 24.

[3] احزاب، آيه 67.

[4] حجرات، آيه 10.

[5] بحارالانوار، ج 30، ص 293.